زبانحال پیامبر اکرم با حضرت زهرا هنگام رحلت
دختـرم گــریــۀ تو پشت مــرا میشکند بیش از این گریه نکن قلب خدا میشکند رحم کن بر دل خود آب شدی از گریه بغض سربسته از این حال وهوا میشکند تا که نشکسته قدت راه برو در بر من که پس از رفتن من دیــــده بـلا، میشکند باز بوسیدم ازاین دست که زد شانه مرا حیف یک روز کسی دست تو را میشکند تو سیه پوش من وشهر به همدردی تو حــرمت شیــر خــدا را همه جا میشکند کودکانت همه در پشت سرت میلرزند که در خانه به یک ضربه ی پـا میشکند می دوی پشت علی تا که رهایش نکنی ضربـه ای می رسد و آیـنــه را میشکند بس که دنبال علی روی زمین می افتی دل جدا سینه جـــدا شــــانه جـدا میشکند |